السلام علیک یا حمزه
جان عالم فدایتان آقا
السلام ای عموی پیغمبر
نور چشمان حضرت طاها
یکه تاز احد تو بودی و...
علمت فوق هر دلاور بود
حامی جنگ های پیغمبر
ضرب شصتت شبیه حیدر بود
یک مدینه مقابلت بوده
ولی هرگز ز پا نیفتادی
پای دین خدا و حرف نبی
مثل یک کوه ، محکم استادی
کینه های مدینه از اول
فقط از جانب حسادت بود
بغض از سینه ها سرازیر و...
جهلشان هم ز روی عادت بود
سهم تو چنگ های خون آلود
وحشی آمد تو را به خون بکشد
از نگاه تن تو ممکن بود
کار خواهر به یک جنون بکشد
بدنت تکه تکه افتاده
جگرت سهم هند و دندانش
هرکه آمد کنار تو میگفت :
وای بر آسمان عریانش
خواهرت بوده بر سرت اما
تن تو زیر یک عبا بوده
بدنت پاره پاره شد اما
کفنی جای بوریا بوده
خوب شد ساربان ندیدی تا
خاتمت را به ارمغان ببرد
جبرییل آمده که خون ات را
بهر حاجت به آسمان ببرد
پوریا باقری
- جمعه
- 24
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 10:51
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه