• یکشنبه 2 دی 03


شعر شهادت حضرت حمزه (ع) -( جبرییل آمده که خون ات را )

948

السلام علیک یا حمزه 

جان عالم فدایتان آقا 

السلام ای عموی پیغمبر 

نور چشمان حضرت طاها 

 

یکه تاز احد تو بودی و... 

علمت فوق هر دلاور بود 

حامی جنگ های پیغمبر 

ضرب شصتت شبیه حیدر بود 

یک مدینه مقابلت بوده 

ولی هرگز ز پا نیفتادی 

پای دین خدا و حرف نبی 

مثل یک کوه ، محکم استادی 

کینه های مدینه از اول 

فقط از جانب حسادت بود 

بغض از سینه ها سرازیر و... 

جهلشان هم ز روی عادت بود 

سهم تو چنگ های خون آلود 

وحشی آمد تو را به خون بکشد 

از نگاه تن تو ممکن بود 

کار خواهر به یک جنون بکشد 

بدنت تکه تکه افتاده 

جگرت سهم هند و دندانش 

هرکه آمد کنار تو میگفت : 

وای بر آسمان عریانش 

خواهرت بوده بر سرت اما 

تن تو زیر یک عبا بوده 

بدنت پاره پاره شد اما 

کفنی جای بوریا بوده 

خوب شد ساربان ندیدی تا 

خاتمت را به ارمغان ببرد 

جبرییل آمده که خون ات را 

بهر حاجت به آسمان ببرد 

پوریا باقری

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 10:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران