• دوشنبه 3 دی 03


شعر تخريب بقيع -( از کرم خانه ی حسن اینبار )

1241
1

خواب دیدم که...
  

  

خواب دیدم که تو حرم داری..  

من ضریح تو را بغل دارم 

خواب دیدم محرم آمده و  

بین صحنت به کف کتل دارم 

 

خواب دیدم چه خواب خوبی بود 

خواب یک نه چهار گنبد را 

خواب دیدم که میزدند درست 

 مثل نقاره های مشهد را 

خواب دیدم که بوسه میزد بر 

سنگ فرش حریم تو پدرم 

با اشاره به سمت من میگفت 

یا حسن ! نو کرت همین پسرم... 

وسط ازدحام زائر ها  

گیر کردم ولی ملالی نیست 

با خودم در دلم به تو گفتم  

حرمت مثل قبل خالی نیست 

خواب دیدم که مادرم میگفت 

پسرم کاش خادمت باشد 

جزء جارو کشان مادام 

طرف باب قاسمت باشد 

خواب دیدم که از مضیف حرم  

دو سه فیش غذا به من دادند 

از کرم خانه ی حسن اینبار 

 نه مجازی که واقعا دادند 

محمد علی افضلی 

 

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 11:27
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران