دل منو برده نگاه تو
حرم تو و بارگاه تو
یه روزی میمیرم به راه تو
میون صحنت آقاجون
مست می صهبای عشقتم
خریدار سودای عشقتم
آواره ی صحرای عشقتم
تو لیلی و من هم مجنون
وقف توئه آقا هرچی دارم
گریه واسه ی تو کاروبارم
لحظه ای بیا سر مزارم ، یاور و یارم
آقام آقام آقام
همه ی وجودم نثار تو
دل دیوونم بیقرار تو
آرزوم اینه در جوار تو
خدا بگیره جونم رو
آرزومه مثل کبوترا
بیام و توی اون صحن و سرا
بشم جلد اون گنبد طلا
بدی تو آب و دونم رو
مستم آقا به خدا ز جامت
افتاده دل منم به دامت
ارباب منی و من غلامت ، خیلی میخوامت
آقام آقام آقام
بهشت منه بزم روضه هات
جهنمه دنیا دور از نگات
جونم به فدای گریه کنات
جداییه از تو هیهات
چشم منو جود و سخاوتت
دست منو لطف و کرامتت
الهی بمیرم تو هییتت
سرم باشه روی پاهات
تا به ابد آقا زیر پرچم
اسم تو رو لبمه دمادم
با عشق شما همیشه هر دم
می تپه قلبم
آقام آقام آقام
شاعر : بهمن عظیمی
- جمعه
- 24
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 13:4
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه