ای زِ پا افتاده ی من عاشق و دلداده ی من
پا مَکِش بر روی این خاک ای برادر زاده من
قاسمم ای نور عینم
چَشم وا کن من حسینم
آه و واویلا ، واویلا
******
از فَرَس افتاده ای و مُحرم کوی ولایی
خوش به حالت ای عزیزم ، زائر خیرالنسایی
خونجگر در عرش اعلا
از غم تو گشته زهرا
آه و واویلا ، واویلا
******
ای حَسن را پارهٔ تن ای فروغِ نور داور
از جفای اهل کوفه یاسِ جِسمت گشته پرپر
چون شدی بشکسته سینه
زنده شد داغ مدینه
آه و واویلا ، واویلا
******
گرچه با اَحلا عسل شد حدّ عِشقت بی نهایت
تشنه لب جان می سپاری می کِشَم از تو خجالت
ای گُل برادر من
اَجر تو با مادر من
آه و واویلا ، واویلا
شاعر : حاج امیر عباسی
- شنبه
- 25
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 2:23
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه