نوجوون خیمه ها ، پاهاتو نکش زمین
چشم لطمه خوردتو ، وا کن حالمو ببین
اومده ، عمو بالای بدنت
بمیرم ، شده پر خون دهنت
لعنت به کوفیا ، خیلی نامردن
رخت دومادی تو ، پر خون کردن
آیینه ی حسن ، عمو قربونت
******
بسکه زیر دست و پا ، ضربه خورده پیکرت
با زمین یکی شده ، پیکر معطرت
زنده شد ، خاطره های مدینه
دنده هات ، زده بیرون از تو سینه
قدت بلند شده ، شبیه سقا
از بس تن تو رو ، کوبیدن با پا
آیینه ی حسن ، عمو قربونت
******
با وجودیکه گلم ، ذره ای نخوردی آب
از تنت گرفت عدو ، صدها شیشه ی گلاب
عسل از ، گوشه ی لبات چکیده
عمو جون ، کی موی تو رو کشیده
ای وای تنت دیگه ، بی چهارچوبه
بالا سرت اگه ، بمیرم خوبه
آیینه ی حسن ، عمو قربونت
شاعر : مجتبی صمدی
- شنبه
- 25
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 3:7
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
مجتبی صمدی
ارسال دیدگاه