دلم از غم تو بی قراره
به هوات دیگه آروم نداره
پی تو همیشه بوده آواره
زندگی بی تو برام حرومه
نفسام بدون تو تمومه
حرمت نور چشای کم سومه
دوباره به یاد کربلات اشک چشم من در اومد
منو کربلا ببر آقا جون که طاقتم سر اومد
می دونی اگه نیام زیارت دلم به غم می شینه
الهی بیاد شبی که چشمام ضریح تو ببینه
می دونی خسته شدم ، هر شبانه روز غرق آهم
این در اون در می زنم ، تا که بکنی یک نگاهم
آقام آقام آقام 2
واسه تو می تپه قلب زارم
غیر تو کسی و دوس ندارم
آقا جون خیلی بهت بدهکارم
از ازل عشق تو کرده جلبم
عمریه در خونت یه کلبم
ضربان میده اسمت به این قلبم
لحظه هام پُره از شور و حاله تا وقتی نوکرتم
زندگیم همیشه رو رواله تا وقتی نوکرتم
کوربشه هرکی نمی تونه بزم روضه تو ببینه
هرکسی که با تو دربیفته لیاقتش همینه
من که چیزی ندارم ، نوکری تو آبرومه
هرکی با تو دشمنه ، بدونه که لقمه ش حرومه
آقام آقام آقام 2
شاعر : بهمن عظیمی
- شنبه
- 25
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 3:38
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه