• دوشنبه 3 دی 03


شعر محرم و صفر -( من گریه ام از گریه ی طفل سه ساله است )

1181


گرچه دلم با دیگران در انفصال است

با او ولی در نقطه ی اوج وصال است

اینکه چه شخصی با چه ظرفی ... این مهم نیست

هر کس به دنبالش پیِ فضل و کمال است

 

هیچ انتظاری جز خداوندی نداریم  

از آنکه در شانش فقط جل جلال است

از ما چرا ایراد میگیرند مردم

از چشم او گفتیم چون نیکو خصال است

هرگز نمی گرییم، از سختی دنیا

گریه فقط بر زاده ی زهرا حلال است

این گریه آخر می برد ما را به جنت

این آب دیده بهترین روزی سال است

در پیش چشم خواهر خود دست و پا زد

راوی این گفتار در مقتل `هلال” است

از داغ او زینب شده دیگر شبیه

پروانه ای که دم به دم در اشتعال است

یادت میاید بارها با حال زارم

گفتم که ماندن بی تو در دنیا `محال” است؟

هر جا رَوی من هم میایم با تو آنجا

از تو جدا بودن همانند `خیال” است

حالا تو بی من رفته ای زیر سم اسب؟

من هیچ ... پاشو مادرت آشفته حال است

با افتخار از مو بلندت کرده انگار

آنچه میان دست خود دارد مدال است

بی سر رها شد از چه جسمت بین گودال

دنیا هزاران سال زیر این سوال است

هر چه لگد خوردم فدا یک تار مویت

من گریه ام از گریه ی طفل سه ساله است

 

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • شنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 4:26
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران