آه و واویلا صد آه و واویلا
طفل جانباز و ، یاورِ بابا
بر روی دستم چون گل شدی پرپر
خوش بخواب اصغر ، لای لای اصغر
درس عزّت بر پیر و جوان دادی
تشنه لب بودی ، تشنه جان دادی
طفلی و پیر ِ اهل وفا هستی
از ازل دل بر ذاتِ حق بستی
خون سرخ تو آب وضوی من
جان نثاریّت ، آبروی من
خونجگر از سوز حَنجرَت هستم
غرق خجلت از ، مادرت هستم
- شنبه
- 25
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 7:54
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
ارسال دیدگاه