آب ای آب روان ناز مکن قصّة درد من آغاز مکن
پردة در به دری ساز مکن قصّة درد من آغاز مکن
بر شکایت لب من باز مکن قصّة درد من آغاز مکن
داغ من بر همه ابراز مکن قصّة درد من آغاز مکن
******
آب ای آب روان مهریة زهرایی
رحم کن بر لب نو رسته گل شیدایی
تر نما لعل لب خشک علی اصغر من
ور نه مستوجب آه من و واویلایی
آب ای آب ببین دردم را به سر گونه نم سردم را
من که خود تشنة آبم اما شرم خم کرده رخ زردم را
قصة درد شنیدن دارد گوش نما
لحظه ای درد دل خویش فراموش نما
گوش بر غصة آشفتگی اهل حرم
آفتاب و عطش و طفلک مدهوش نما
آب ای مایة هستی قلب مرا شکستی
مشک و لوا ندارم بر تن نمانده دستی
آب ای آب روان ناز مکن قصّة درد من آغاز مکن
******
آب ای آب نما فکر غم و چارة من
آتش زده عطش بر دل آوارة من
خشکیده کام شاه عشق و وفا حسین
امّا فتاده بر خاک مشک پارة من
آب ای آب ببین دردم را به سر گونه نم سردم را
من که خود تشنة آبم اما شرم خم کرده رخ زردم را
مرهمی نیست خدایا چه کنم در این دشت
کی لب تشنة من از نم آبی تر گشت
کودکانی که دو دیده به رهم دوخته اند
بی تو ای آب منم با سفری بی برگشت
آب ای مایة هستی قلب مرا شکستی
با نیزة جدایی بر تار دل نشستی
آب ای آب روان ناز مکن قصّة درد من آغاز مکن
******
آب ای آب تسلّای دل زارم باش
در بیابان بلا همدم و غمخوارم باش
قطره قطره عرق شرم به رخسارم بین
پرده پوش غم پنهانی اسرارم باش
آب ای آب ببین دردم را به سر گونه نم سردم را
من که خود تشنة آبم اما شرم خم کرده رخ زردم را
قصّة تلخ من و سوز عطش برده توان
از تن خستة من وز دل هر پیر و جوان
در تمنّای نمی آب هراسان باشند
الامان از لب خشکیدة این تشنه لبان
آب ای مایة هستی قلب مرا شکستی
شیرازه ام چه آسان از تیر غم گسستی
آب ای آب روان ناز مکن قصّة درد من آغاز مکن
******
آب ای آب به چشمان ترم جلوه گری
گوئیا همچو دل خستة من خونجگری
آبروی تو چه آسان رفت در دشت بلا
کوفیانند به خدا پادشه حیله گری
آب ای آب ببین دردم را به سر گونه نم سردم را
من که خود تشنة آبم اما شرم خم کرده رخ زردم را
کوفیان را بنگر خون به دل ما کردند
عهد بستند ز ترس همه حاشا کردند
خاندان نبوی بسته به زنجیر جفاست
سروری گو که نشستند و تماشا کردند
آب ای مایة هستی قلب مرا شکستی
با ما چه ها نمودند با جرم حق پرستی
آب ای آب روان ناز مکن قصّة درد من آغاز مکن
******
شاعر : محمدرضا سروری
- دوشنبه
- 27
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 7:7
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه