آبی برسان بر لبانم
آبی برسان بر لبانم عبّاس عموی مهربانم
از سوز عطش در فغانم عبّاس عموی مهربانم
بنگر که دگر ناتوانم عبّاس عموی مهربانم
اشکم چکد از دیدگانم عبّاس عموی مهربانم
******
ای ماه منیر عالم آرا
بنگر لب خشکیدة مارا
از لطف و کرم نما عمو جان
با خواهش کودکان مدارا
ای ساقی و سردارم عموی وفادارم
آبی برسان بر این لب های شرر بارم
ای ساقی سرفراز لشکر
عباس علی میر غضنفر
آبی برسان بر لب خشکم
ای زادة باوفای حیدر
آبی برسان بر لبانم عبّاس عموی مهربانم
******
در موج عطش غوطه ورم من
با درد و بلا همسفرم من
ای یاور خیمه های طاها
باز آ که دو دیده بر درم من
ای ساقی و سردارم عموی وفادارم
رحمی بنما عمّو بر دیدة خونبارم
بنگر که عمو تشنه ترینم
خشکیده گلویِ آتشینم
مَرهم بنه بر قلب پریشم
ای ماه همیشه بهترینم
آبی برسان بر لبانم عبّاس عموی مهربانم
******
عموی دلیر با وفایم
بوده به سر دوش تو جایم
بر لعل لبم ترک نشسته
بغضم بشکسته در صدایم
ای ساقی و سردارم عموی وفادارم
بشنو تو فغان و آه از سینة غمبارم
عمّو تو بیا دمی نظاره
افکنده عطش به دل شراره
ای آیة مهربانی و مهر
کن بهر حرم تو فکر چاره
آبی برسان بر لبانم عبّاس عموی مهربانم
******
ای عشق تو آهنگ سرودم
ایمان من و بود و نبودم
پروانة شمع تو منم من
سوی تو اگر رو بنمودم
ای ساقی و سردارم عموی وفادارم
عشقت شده آوازم نامت شده گفتارم
دستان عمو اگر قلم شد
این شعر عطش سرود غم شد
بر چهرة سروری نمایان
زین قصّه دوباره اشک نم شد
آبی برسان بر لبانم عبّاس عموی مهربانم
******
شاعر : محمدرضا سروری
- دوشنبه
- 27
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 7:33
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه