بی تو هرگز
بی تو هرگز یا حسین آبی ننوشم
از برای تشنگان تا جان بكوشم
بهر آنان باشد این جوشوخروشم
مشك امّید لب عطشانان به دوشم
******
یا حسین در دامن آب روانم
تشنهام اما به یاد تشنگانم
یاد طفلان میزند آتش به جانم
اشك خون ریزد ز قاب دیدگانم
یا حسین آبی ننوشم
فكر گلهای خموشم
یاد آن قنداقه پوشم
چونکه دیدم اصغرت گردیده خاموش
در درون گاهواره رفته از هوش
طفلك دلخستة رنجور و مغشوش
مشك خالی را فكندم بر سر دوش
لحظهلحظه فكر آن طفل خموشم
بی تو هرگز یا حسین آبی ننوشم
******
نهر علقم باشد اینجا زیر پایم
آب خوش جاری جلوی دیدههایم
وه كه نوشیدن چه آسان شد برایم
میزند موج هوس بر لعل و نایم
یا حسین آبی ننوشم
بر سر پیمان بكوشم
پرچم عشقت به دوشم
دست فرو بردم بنوشم آب و ناگاه
یادم آمد از لبان خشكت ای ماه
دیدگان كودكان مانده بر راه
زد نهیبم وای بر من نفس آگاه
چون وفا با جرعة آبی فروشم
بی تو هرگز یا حسین آبی ننوشم
******
برگزینم بهترین راه وفا را
تا نگردم شرمسارت ای دلآرا
مشك خالی پرکنم آب گوارا
تر نمایم كام خشك تشنهها را
یا حسین آبی ننوشم
فكر گلهای خموشم
بر سر پیمان بكوشم
با تو میبندم دوباره عهد و پیمان
گر جدا گردد ز جسمم هر دو دستان
مشك آبم را بگیرم من به دندان
یا رسانم بر حرم یا جان به جانان
تا صدای العطش نآید به گوشم
بی تو هرگز یا حسین آبی ننوشم
******
نوحه گویان تو را من شافع هستم
عزت آنان به دنیا رافع هستم
هر گزندی را ز آنان دافع هستم
از مواهب سروری را نافع هستم
اینهمه خواهم ز ربّ دیده پوشم
بی تو هرگز یا حسین آبی ننوشم
******
شاعر : محمدرضا سروری
- دوشنبه
- 27
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 8:48
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه