چرا بر قناره ای
ای جان میهمان٬ ز چه تن پاره پاره ای؟
جایت به چشمهاست٬ چرا بر قناره ای؟
آن گریه ها ز وصل٬به لبخند شد بدل
دیشب تو٬اٙبر بودی و امشب ستاره ای
دیشب سرت به دامن دیوار کوچه بود
امشب چه سربلند به دارالاماره ای
تو٬ با شکاف لب٬ به چه کس می دهی سلام؟
بر بام رفته٬ یا که به دارُالزّیاره ای؟
مردم پی نظاره ی تو جمع گشته اند
امّا تو بر جمال که٬ گرم نظاره ای؟
بر بازدید دیشب تو امشب آمدم
افسوس من پیاده٬ولی تو سواره ای
شاعر : حاج علی انسانی
- سه شنبه
- 28
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 5:29
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
حاج علی انسانی
ارسال دیدگاه