اربا اربـــــا شده پیکر نازنینت
گشته بابا عزادار خون جبینت
خیز و بین که دشمن شادم اکبرم
ناله ها کند بهر تو خواهــــــــــرم
آه حرم شد پر از شور و غوغا
از غـــــم و شیـــون ام لیـــــلا
(( آه و واویلتا از غریبی ))
گو چگونه تنت را به خیمه بیـــــارم
ای علی جان دگر قوتــی من ندارم
لحظه ای بخوان بابا من را علی
تا شود دلم از صوتت منجــــلی
آه برایم نمانــــده تـــــوانی
بعد تو وای از این زندگانی
(( آه و واویلتا از غریبی ))
شاعر : رسول میثمی
- سه شنبه
- 28
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 15:30
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
رسول میثمی
ارسال دیدگاه