امشب تو خیمه ، ابر بهارم
برای فردا ، دلشوره دارم
امشب کنارم ، تو و اباالفضل
فردا شب اینجا ، بی کس و یارم
خونه دلم از عالم و، بدجوری دلتنگ مدینه ام
کاشکی بمیرم امشب و ، فردا غم تو رو نبینم
امشب تا صبح ، زینب و غم ، زینب و درد ، زینب و زاری
فردا غروب تو قتلگاه ، حسین من تو سر نداری
واویلتا واویلتا واویلتا ازین زمونه 3
اصغر تو خیمه ، تشنه ی آبه
این موقع فردا ، دور از ربابه
میاد سر ما ، چیا حسین جان
فکرشم حتی ، برام عذابه
من التماست می کنم ، اینقد نزن حرف جدایی
موندن میون کوفیا ، بدون تو سخته خدایی
آره میخواد این روزگار ، تو بری و ما خونجگرشیم
نذار با شمر و حرمله ، یه اربعین ما هم سفرشیم
واویلتا واویلتا واویلتا ازین زمونه 3
شاعر : محمد حسین رحیمیان
- چهارشنبه
- 29
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 11:33
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
محمد حسین رحیمیان
ارسال دیدگاه