بی سپاهم / لبریز آهم
مگر چه بوده / جرم و گناهم
با که بگویم بی یار و بی حبیبم
در شهر پیغمبر مظلوم و غریبم
در سینه ی من، غصه نهفته دارم هزاران، راز نگفته
آه و واویلا آه و واویلا 2
غرق آلام / ساکت و آرام
شنیده ام من / طعنه و دشنام
سلام من بی پاسخ شد در مدینه
زدند به ران پایم زخمی ز کینه
وای از اهانت، وای از جسارت راحت شدم از، آن همه تهمت
آه و واویلا آه و واویلا 2
ناتوانم / قامت کمانم
همسر من شد / قاتل جانم
مظلومی و تنهایی من ندیدند
از زیر پایم سجاده را کشیدند
می سوزم آخر، به یاد مادر به یاد مسمار، به یاد آن در
آه و واویلا آه و واویلا 2
شاعر : رضا تاجیک
- چهارشنبه
- 29
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 14:49
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه