هوای یار

دل هواي يار دارد   درد  دل  بسيار دارد
سينه ام اسرار دارد    درد دل بسیار دارد
******
دل دوباره در هواي يار ديرين پر گشود
گوي سبقت از تمام عاشقان اين دل ربود
عشق او حال و هواي تازه مي بخشد به جان
زخم دل مرهم نهاد و طاقت دل را ستود

با حسين ديدار دارد    درد دل بسیار دارد
دل هواي يار دارد   درد  دل  بسيار دارد
******
با اميد ديدن آلالة  خوش و رنگ و بو
در دل خلوت نمودم با خدايم گفت و گو
كن نصيبم كربلا برگردم و بار دگر
لاله هاي سرخ باغم را  نمايم جست و جو
شوق آن دلدار دارد    درد دل بسیار دارد
دل هواي يار دارد   درد  دل  بسيار دارد
******
با دلم گويم پس از يك اربعين دلواپسي
آمد آن روزي كه بايد بر مراد دل رسي
شوق ديدار دوباره اين دل  پژمرده را
برده در خلوتگه يار و فزوده جان بسي
شوق روي يار دارد    درد دل بسیار دارد
دل هواي يار دارد   درد  دل  بسيار دارد
******
ديده همچون دل ندارد طاقت بي همدمي
اشك خون بارد كه بنهد بر غم دل مرهمي
گر چه ايّام جدائي بر دلم پايان رسيد
ديده از ناديدن او هم چنان بارد نمي
ديده ای خونبار  دارد    درد دل بسیار دارد
دل هواي يار دارد   درد  دل  بسيار دارد
******
آمدم تا در كنار تربت يار  از وفا
سرخوشم از وصل يار و دل غمينم از جفا
از زمانه شكوه ها خيزد ز ناي خسته ام
درد دل دارم بسي با جدّ پاكم مصطفا
عشق و غم سرشار دارد    درد دل بسیار دارد
دل هواي يار دارد   درد  دل  بسيار دارد
******
يا محمّد زين عقوبت ها ببين احوال ما
يك دمي بنما نظر بر غربت و بر حال ما
ضرب شمشیر است جوابی بر لب آزاده ام
تازيانه شد نگيني بر تن اطفال ما
سر به روی دار دارد    درد دل بسیار دارد
دل هواي يار دارد   درد  دل  بسيار دارد
******
در غريبي مونسم آه همزبانم گريه بود
رنگ و بوي آسمان ديدگانم گريه بود
عابدين هم دركنارم در غم جانانه سوخت
ديدة پروانه هاي بوستانم گريه بود
ياوري تبدار دارد    درد دل بسیار دارد
دل هواي يار دارد   درد  دل  بسيار دارد
******
اربعيني همچو سالي در غم ياران گذشت
كس چه ميداند چگونه دورة هجران گذشت
يكطرف از عشق و از دل سوي ديگر غصّه ها
سروري گويد چه ها بر زينب نالان گذشت
زير غم  آوار  دارد    درد دل بسیار دارد
دل هواي يار دارد   درد  دل  بسيار دارد
******

شاعر : محمدرضا سروری