• پنج شنبه 6 اردیبهشت 03

 محمد قاسمی

شعر شب اول محرم -( ز وسط با ضربه ای بسیار مُحـکم ، باز شد )

745

ماه محـرّم
کوچه ی غـم ، باز شد

باز هم در خیمه ی دل پای ماتم باز شد

عرش مِشکی پوش شد

باز هم پـرونـده ی ماه محـرّم ، باز شد

 

آســمان آهـی کـشید

باد راه افتاد و پرچم پُشت پرچم باز شد

بسته شد دربِ گُناه

بــاب تـوبه نـیز بر اولاد آدم ، باز شــد

شد دَمَم `یا فاطمه”

تا که بر شکل هلال ماه چشمم باز شـد

با تَعلّــق بر غمـش

بنـد از پــایِ دلِ أحــرارِ عـالَــم بــاز شد

`یاعلیّ” و `یاحسین”

کودک قـلبـم زبانــش با دو تا دَم باز شد

او شِـفایم داد و بعد

بـالِ پروازم به سمت عرش أعـظم باز شد

هم گـدا ارزش گـرفت

هم گِـره از کـارِ او ، قَـــدرِ مُسَـلَّم باز شد

روضه ی سربسته اش

خط به خط با نثرِ جانسوزِ مُقرَّم باز شد

آه ، فرقِ ماهِ شاه

از وسط با ضربه ای بسیار مُحـکم ، باز شد

با سه شعبه بعد از آن

حلق طفل و بازوی ارباب با هم باز شد

شاعر : محمد قاسمی

  • شنبه
  • 1
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 6:6
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران