كن رزق نوكر را زياد
هم زدم هم میزنم یک عمر این در را زیاد
برده ام در پشت این در نام حیدر را زیاد
کمتر از هیچم ولی آدم حسابم میکند
صاحب این خانه خیلی کرده کمتر را زیاد
هر کلاغی را کبوتر میکند با یک نگاه
آب و دانه میدهد خیلی کبوتر را زیاد
با وجودی که فقط سلمان شده منا،ولی
دوست دارد شاه عالم جوون و قنبر را زیاد
جان من قربان کل سینه زن های حسین
ریخته در جام ما ارباب ساغر را زیاد
سر بدون عشق او بار اضافی بوده است
پس شکستم از مصیبت های او سر را زیاد
رزق و روزی مرا از آب و نان اش کم کنید
جای آن در نوکری،کن رزق نوکر را زیاد
محسن صرامی
- شنبه
- 1
- مهر
- 1396
- ساعت
- 6:48
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه