آقا نگاهم مانده بر در تا بيايی
از جاده های روشن فردا بيايی
دوری تو بغضی نشانده در گلويم
ای كاش ميشد يا بميرم يا بيايی
دارد توسل میکند چشمان خیسم
ای حاجت روز و شب دنیا بیایی
پیچیده شد کار تمام شیعیانت
باید برای رفع مشکل ها بیایی
ديشب دعا كردم برای ديدن تو
دیشب غزل گفتم رديفش با بيايی
امشب دخيلم بر سر و دست ابالفضل
شايد ميان روضه ی سقا بيايی
در انتظار تو تمام لحظه ها را
آقا نگاهم مانده بر در تا بيایی
شاعر : محمد حسن بیاتلو
- شنبه
- 1
- مهر
- 1396
- ساعت
- 9:32
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
محمد حسن بیات لو
ارسال دیدگاه