ماه دل آرای منی آقا
همدم شبهای منی آقا
جز تو نمیخوام از خدا چیزی
اوج تمنای منی آقا
منصب نوکری مو دوست دارم
نوکرتم خوب یا که بد آقا
پرچم یا حسین روی دوشم
زینبی ام تا به ابد آقا
اورگ اولدی سنه محزون
ازل دن عشقیوی سینمه سالدون
حسین جانم
خواهر دریای ادب زینب
تجلی حضرت رب زینب
قطعا تا آخرین نفس هستم
مست عقیله العرب زینب
جون میدم آخر برای زینب
سر می زارم زیر پای زینب
بزار بگم اینا که چیزی نیست
ایل و تبارم فدای زینب
منی آدون ایدور مجنون
جانیم قوربان اولسا زینبه بیر گون
مدد زینب
عزیز زهرا نظری برما
که سربازای خواهرت هستیم
بزار که ما راهیه میدون شیم
زجام عشق تو ببین مستیم
اگه اجازمون بدی آقا
می شیم فدایی علی اصغر
این آرزومونه تو این صحرا
به پای عشق تو بشیم بی سر
خدا میدونه دلتنگیم
با سربند یا فاطمه می جنگیم
حسین جانم
برای غربت تو دایی جون
با خواهرت غصه و غم خوردیم
برای رفتن به سوی میدون
قسم به مادرت رو آوردیم
به حق مادرت قسم می دیم
یه کاری کن که رو سفید باشیم
بزار ما هم مثل علی اکبر
تو راهه عشقه تو شهید باشیم
به درده ما دوا هستی
تویی که نعم الامیر ما هستی
حسین جانم
بزرگ شدیم تو مکتب زهرا
ذکر خدا روی لبامونه
مارو تو دست کم نگیر آقا
خونه علی توی رگامونه
از تو و خواهرت به ارث بردیم
اگه پر از غیرت و ایثاریم
توی بساط رزم و جنگیدن
عمریه شاگرد علمداریم
نشونه از علی داریم
که ما از نسل حیدر کراریم
حسین جانم
الهی که شهید بشیم آخر
جسارت و غمو نبینیم ما
تو قتلگاه تو مث مادر
یه جسم درهم و نبینیم ما
الهی ما نباشیم اون ساعت
که دختره تو میشه آواره
برا رقیه باورش سخته
که روی نی سر علمداره
امون از طعنه و آزار
روزی که زینب می ره سره بازار
حسین جانم
شاعر : بهمن عظیمی و میلاد قبایی
- یکشنبه
- 2
- مهر
- 1396
- ساعت
- 4:8
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه