• دوشنبه 3 دی 03


حضرت مسلم بن عقیل(ع) -( رحم کن بر اشکهای دخترت کوفه میا )

1219

ای عزیز فاطمه
رحم کن بر اشکهای دخترت کوفه میا
جان زهرا صبر کن
تا نبینی ارباً اربا اکبرت کوفه میا
من سه شعبه دیده ام
دور شو جانِ علیِ اصغرت کوفه میا
کوفه چشمش می زند
سیدی حیف از امیر لشگرت کوفه میا
یابن الزهرا جان زهرا مادرت کوفه میا

در میان کوچه ها
روضۀ اوقات سرگردانی ام یاد علیست
یک نفر راهم نداد
ذکر وقتِ بی سر و سامانی ام یاد علیست
تازه فهمیدم حسین
علتِ این دیدهء بارانی ام یاد علیست
کوفه خیلی بی وفاست
باعثِ این گریۀ پنهانی ام یاد علیست
پُر زخون گردد چو حیدر پیکرت کوفه میا

بیعت اینها همه
با عمل در واقعیت در منافات است وای
در نگاه کوفیان
کشتن تو افضل از کُلِ عبادات است وای
دیگر از ما که گذشت
غصه ام بی احترامی ها به سادات است وای
من شنیدم بی هوا
در میان کوفیان صحبت زِ سوغات است وای
باز کن خلخالِ پایِ دخترت کوفه میا

میهمان بودم ولی
سمت من از خانه هاشان سنگ و تیر انداختند
مردم بیعت شکن
عاقبت من را تهِ این کوچه گیر انداختند
کاش می دیدی چطور
ریسمان بر گردن و دست سفیر انداختند
سنگ و آتش بر سرم
ظالمانه در همه طول مسیر انداختند
کوفه بی رحم است محض خواهرت کوفه میا

پشت من خالی شده
ای امان از چهره های پر فریب کوفیان
ای عزیز فاطمه
یا برو یا لااقل هر منزلی هستی بمان
گر نشد حد اقل 
کاشکی تنها بیایی بی زنان و کودکان
یا اگر که آمدی
بر حذر باش  از حرامی ها خصوصاً ساربان
می بُرند انگشت با انگشترت کوفه میا

روز دوم می روند
گر چه با تو دست بیعت روز اول می دهند
من پریشانِ توأم
خنجر و شمشیرشان را بس که صیقل می دهند
کوفیان و شامیان
کار دستت داخل گودالِ مقتل می دهند
خارهای بین راه
پای اطفال شما را دستِ تاول می دهند
محضِ پاهای نحیف دخترت کوفه میا

این گروه سنگدل
رحم بر پرده نشینان حرم کی می کنند؟
در هوای جایزه
راه را منزل به منزل با سرت طی می کنند
یا اهانت بین راه
یا اهانت بر سرت در مجلس مِی می کنند
شک ندارم کوفیان
هیجده خورشید را یک یک سرِ نی می کنند
من سرم بر دار و تو بر نِی سرت کوفه میا

شاعر : مهدی مقیمی

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 7:32
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران