باز فصلِ عزا و ماتم شد
باز هم موسمِ محرم شد
روزیِ این دو ماهِ ما اشک است
گریه بر داغِ عشق، مرهم شد
رحمتِ حق نثارِ چشمی که
خیس، حتی به قدرِ یک نم شد
دم گرفتیم با: حسین، حسین
اسمِ ارباب، اسمِ اعظم شد
روضهخوان گفت: السلام علیک...
ناگهان از گناهمان کم شد
جان به قربانِ تشنهکامی که
هرقَدَر نیزه خورد...محکم شد
روضه مانند زخمها باز است
زیر انبوهِ تیغ، درهم شد
بدنی روی خاک افتاد و...
یکتنه آبروی عالم شد
عادل حسین قربان
- یکشنبه
- 2
- مهر
- 1396
- ساعت
- 8:40
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
عادل حسین قربان
ارسال دیدگاه