میونِ قتلگاه چه محشری شده به پا
امون زِ لحظه ای که سرِ تو شده جدا
شد اون سرِ جدا هلالِ روی نیزه ها
غریب کربلا ، حسین غریبِ کربلا
******
به خاک کربلا لب تشنه شد جدا سرِت
من گریه میکنم با ناله های مادرِت
با کعب نِی زدن من و کنار پیکرِت
غریب کربلا ، حسین غریبِ کربلا
******
عزیزِ مادرم ای ذبیحِ مِنَ القفا
با تازیانه ها دست من از تو شد جدا
پاشو من و ببین میونِ این نامَحرما
غریب کربلا ، حسین غریبِ کربلا
- دوشنبه
- 3
- مهر
- 1396
- ساعت
- 8:34
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
ارسال دیدگاه