• دوشنبه 5 آذر 03

 سید پوریا هاشمی

شعر مدح و مرثیه حضرت قاسم(ع) -( همه با چکمه جنگی ز تنت رد شده اند )

1418
2

عسلت ریخته
دستت افتاده لب افتاده و سر افتاده 

عمویت دیده تو را و ز کمر افتاده 

همه با چکمه جنگی ز تنت رد شده اند 

بس که امروز تنت بین گذر افتاده 

 

پشت لبهای تو دیگر پسرم سبز شده 

روی خشکی لبت خون جگر افتاده 

چشمهای حسنی تو نه بسته ست نه باز 

هرکسی دیده تورا یاد پدر افتاده 

آستین پاره ی تو در بغلش خونی شد 

حق بده تازه عروس تو اگر افتاده 

باز انگار علی رفته احد برگشته 

باز انگار روی فاطمه در افتاده 

آسمانی شده ای که پر ماه است عمو 

برویت سم فرسها چقدر افتاده 

مشتری های تو با سنگ خریدند تورا 

عسلت ریخته و شیشه دگر افتاده... 

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • دوشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 9:1
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران