هر روز صبح زود ، به آقا سلام کن
یا گریه کن برای غمش یا سلام کن
گر مثل من به کرب و بلایش نرفته ای
هر جا نشسته ای ز همانجا سلام کن
هر روزِ ماست ، مستِ "سلامٌ عَلَی الْحُسَین"
آغوش ما پر است ، ز صدها بغل "حسین"
ما عاشقیم ، عاشق آقای کربلا
ما زنده ایم ، زنده به رویای کربلا
ای کاش نامه ی عمل ما بدل شود ...
با مُهر یا حسین ، به ویزای کربلا
این برگه را درست بگیریم ، دست راست
راهش پل صراط و خودش هم بهشت ماست
اصلا بهشت ، شعبه ای از خاک کربلاست
جنس شراب آن کمی از تاک کربلاست
هر کس بهشتی است و شده غرق در خوشی ...
حال دلش هوای عطشناک کربلاست
کرب و بلا بهشت برین است ، شک نکن
عرشی ترین مکان زمین است ، شک نکن
دیگر بس است ، کاسه ی صبرم پُرِ پُر است
قلبم تَرَک تَرَک شده لنگِ تلنگر است
شد حسرت ضریح حرم قوت غالبم
جا مانده ای ز قافله ام ، نانم آجر است
ای کاش پادشاه ، نظر بر گدا کند
من را مسافر حرم کربلا کند
شاعر : رضا قاسمی
- دوشنبه
- 3
- مهر
- 1396
- ساعت
- 9:54
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
رضا قاسمی
ارسال دیدگاه