اگه بگم غصه هامو
شاید نداشته باشی باور
یه نیمه ی شبی برام
آوردن از بابای من سر
تو آغوشم گرفتمش
یه عالمه بوسیدمش
بابامو خیلی وقته که
رو نیزه ها میدیدمش
منی که دختر گل (تو بودم)۳
حالا اسیر بدتر از (یهودم)۳
چشاتو وا کن و ببین (کبودم)۳
آبله هامو هم ببین
زیر چشامو هم ببین
قد دوتامو هم ببین
(بابا حسین_بابا حسین)
من بودم و یه عده پست
دورو بر من حلقه بستن
با تازیانشون بابا
زدن سر منو شکستن
بادست نشون میدادنم
همش بهم میخندیدن
سیلی به صورتم بابا
میزدن و میرقصیدن
پیاده روی خار منو (کشوندن)۳
معجر و موی سرمو (سوزوندن)۳
دندون شیریمو زدن (شکوندن)۳
حال نداره دختر تو
شاید نشه باور تو
شدم مثه مادر تو
(بابا حسین_بابا حسین)
بوی غذا پیچیده و
سهممه بابا غصه خوردن
چی بگم از دخترایی
که جونمو به لب آوردن
دست توی دست باباشون
از جلو چشمام رد میشن
به من اشاره میکنن
پیرهنمو نشون میدن
رفتم بازار برده ها (بابایی)۳
نداره دشمنت حیا (بابایی)۳
کنیزی میبرن اینا (بابایی)۳
خون میچکه از تو گوشام
اسیر زجر بی حیام
دیگه نمیبینه چشام
(بابا حسین_باباحسین)
شاعر : امیرحسین سلطانی
- دوشنبه
- 3
- مهر
- 1396
- ساعت
- 18:58
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه