روضه
با غمت زخم دل غم حاد شد
عشق از تو گرم استمداد شد
روضه مکتوم تفسیر بلا
کاف و ها و یا و عین و صاد شد
یک نفس عاشق شدم همراه تو
طفل امی دلم استاد شد
ای عیار معرفت پای امام
عاشق بعد از تو مادر زاد شد
افتاد از سکه بازار همه
از تو هر جا هر زمانی یاد شد
داغ روی داغ دیدی عاقبت
وقتی اهدا سر اولاد شد
مهر شد مهر تو تا روز ابد
حق به پای کربلا این مهر زد
شانه هایت هر چه بار غم کشید
چشم هایت غیر زیبایی ندید
انچنان پرورده ای اولاد خویش
پیش ثار الله عبدند و عبید
بین القاب تو خالی می نمود
کنیه نورانی ام شهید
عون و جعفر را صدا کردی که هان
شکر و لله نوبت ما هم رسید
تیغ بستی بر کمر هاشان ولی
مانده بین نا امیدی و امید
گفتی اکنون وقت پرواز شماست
باید این توفیق را منت کشید
اخرین سرباز ها یاری کنید
پیش زهرا ابرو داری کنید
دید لشکر معنی ایثار را
دست افشانی پای یار را
از حرم پر زد ولی با خویش داشت
بال های جعفر طیار را
دید مولا در نگاهش رامادر و
در صلابت حیدر کرار را
سر به زیر و بچه هایش پشت سر
گفت اقا جان همین یکبار را
اذن میدان ده به خواهر زاده هات
رحم کن این عاشق نا چار را
لشکر کوفه نگاهش سمت ماست
بر نگردان هدیه های یار را
بچه های من فدای اکبرت
رد نکن ما را به جان مادرت
از وفای خواهر سالار دین
اسمان بر خاک میساید جبین
شیر های بالدار هاشمی
زد به لشکر از یسار و از یمین
هر که در میرفت از چنگال ان
لا جرم میماند در چنگال این
همچو موسی نیل دشمن را شکافت
تیغ اسباط امیر المومنین
دید زینب اولین قربانی اش
غرق خون افتاد بر روی زمین
رنگ از رخسار ثار الله پرید
زیر لب فرمود زینب افرین
در میان خیمه کرد این زمزمه
رو سفیدم کرد پیش فاطمه
ای رباب ای نجمه ای اهل حرم
بچه ها رفتند پیش مادرم
خوب شد رفتند در راه حسین
ور نه میمردند از داغ حرم
خوب شد مولا قبول هدیه کرد
ور نه میکردم چه خاکی بر سرم
خوب شد دیگر نمیبینند که
تازیانه میخورد بر پیکرم
خوب شد دیگر نمیبینند رفت
بر سر نیزه سر تاج سرم
خوب شد دیگر نمیبینند سوخت
خیمه و اطفال و موی و معجرم
اینکه اینک بین خیمه خاموشم
از حسین خود خجالت میکشم
- سه شنبه
- 4
- مهر
- 1396
- ساعت
- 4:27
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
ارسال دیدگاه