بند اول
کرب و بلا مهمون داری
یه کاروان پر از اقاقی
سه ساله و یه غنچه گل
یه شاخ شمشاد و یه ساقی
بیا و ناله ها بزن
تو ای زمین کربلا
بیا و شرح غم بگو
بگو تو از این ماجرا
بگو تو از یه خواهر و (برادر)3
بگو از اون چشایی که (شده تر)3
میبینه که داره میاد(یه لشکر)3
واسه داداش دلواپسه
ناراحته،مشخصه
چند روزه دیگه بی کسه
(واویلتا_واویلتا)
بند دوم
آی محرما بیاید بیاید
کمک کنید به عمه زینب
ِآخه میخواد پیاده شه
عمه جون از بالای مرکب
همه جوونا اومدن
زانو زدن،کردن قیام
آوردن عمه رو پایین
با عزت و با احترام
تا محرما بودن نداشت (دلش غم)3
اما امون از دَهُمه (مُحَرم)3
دور و بر عمه پر از (نامحرم)3
زینب بود و یه لشکری
نه عباس دلاوری
نه قاسم و نه اکبری
(واویلتا_واویلتا)
شاعر : امیرحسین سلطانی
- چهارشنبه
- 5
- مهر
- 1396
- ساعت
- 19:23
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه