واحد
خوب گوش کن دارم در می زنم باز
ای نام تو بهترین سر اغاز
پر پروازم به تو می نازم
دل زارم اسیر پر علامتت شد
این کفتر هوایی جلد تو هیئتت شد
دو تا گنبد طلایی من و دیونه کرده
آخر غم کرب و بلات من و بی خونه کرده
آقام آقام حسین جان
می کوبم دو دستام و به سینم
نوکر یل ام بنینم
مستیمون کامل با ابوفاضل
ندیده من خمار طاق دو ابروهاتم
خوب یه گوشه ای از زاویه نگاتم
با دو دست قلم تو دست من رو گرفتی
میر صاحب علم تو دست من رو گرفتی
آقام آقام حسین جان
رقیه ت برام سفره می چینه
با زهرا پای سفره می شینه
اوج احساس من و می شناسه
حالا که جمع کلن کریما جمع اقا
بده یه کربلا بهم اگر که می شه اقا
چند سال تو اتاقم عکسش و هی می بینم
کاش اربعین طلب کنی بیام حرم بشینم
آقام آقام حسین جان
*****
- پنج شنبه
- 6
- مهر
- 1396
- ساعت
- 4:57
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
ارسال دیدگاه