آغاز کنم کلام خود با حیدر
در هر دم و بازدم مدد یا حیدر
خلقی به جهان نبود الا حیدر
مردی به جهان نباشد الا حیدر
چشمان خدابین علی عین الله
لا حول ولاقوة الا بالله
از مبدا و مقصود جهان آگاهی
تو نقطه ی زیر باء بسم اللهی
هر چند که تو علی ولی اللهی
تو محور لا اله الا اللهی
در چهره ی تو عیان شده وجه الله
لا حول ولاقوة الا بالله
در زیر ید قدرت تو جن و ملک
گردیده به روی شصت تو چرخ فلک
میکال ملک خورده ز دست تو نمک
از هیمنه ی تو کعبه برداشت ترک
ای صاحب سرّ و سرور و سرّالله
لا حول ولاقوة الا بالله
کعبه صدف و تو گوهر دردانه
جان دو جهان به دستت ای جانانه
کعبه که نبود غیر یک بتخانه
تو گام زدی درون آن مردانه
با آمدن تو کعبه شد بیت الله
لا حول ولاقوة الا بالله
غیر از تو که مظهر العجایب باشد
منظور ز لیلة الرغایب باشد
بوسیدن مقدم تو واجب باشد
بر عشق تو ذوالجلال طالب باشد
ای نور علی نور . ای نور الله
لا حول ولاقوة الا بالله
میدان به وجودت به تکاپو افتاد
دشمن ز هراس تو به زانو افتاد
شمشیر به دست تو به هو هو افتاد
خورشید ز برق آن به سوسو افتاد
بر دست تو و تیغ دو سر ایوالله
لا حول ولاقوة الا بالله
ای حمد و نبا ، قل هوالله احد
ای شان نزول ذکر الله صمد
در بیشه ی توحید تویی شرزه اسد
بسم الله و یاعلی مدد با یک عدد
کوثر به قد تو گفته ماشاالله
لا حول ولاقوة الا بالله
تا هست نفس علی علی میخوانم
در ظل ولایت علی می مانم
من بی علی و آل علی حیرانم
من هستی خویش از علی میدانم
دیوانه ام انشا علی ان شاالله
لا حول ولاقوة الا بالله
- پنج شنبه
- 6
- مهر
- 1396
- ساعت
- 5:32
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
ارسال دیدگاه