بدون تو ، ندارم من ، امیدی توی این دنیا
تو رفتی و ، شدم تنها ، پر از درده ، تنم بابا
با این که تنم زخمیه ، ولی غصم این نیست بابا
عذابم اینه که همش ، میزد عمه رو بی حیا
بابا جون کجا رو دیدی که بگن
شده بود بلند دست مردا رو زن
دیگه قوتی نیست توی پیکرم
نمی فهمن اینا که من دخترم
بابا حسین ، بابا حسین من الذی ایتمنی
بدون من ، بابا رفتی ، فقط اینو ، یادت باشه
کسی دیده ، تو این دنیا ، که یک کودک ، قدش تاشه ؟
چقدر حرمله بی حیاس ، منو با لگد میزنه
چرا نیزه سهم تو و ، چرا گریه سهم منه ؟
نبودی و غصه شده سهم من
سر من بی معجر تویی بی کفن
نمی دونی خلخالارو می کنن
جلو ما دارن سوت و کف می زنن
بابا حسین بابا حسین من الذی ایتمنی
می گفت عمه ، که تو رفتی ، بدون ما ، سفر بابا
ولی انگار ، گذاشتی تو ، سرت رو جا ، رو نیزه ها
برام خیلی سخته که تو ، سرت از بدن شد جدا
ولی من فقط زخمی ام ، منو تو ببخش ای بابا
شبا رو به یاد تو سر می کنم
از این غصه چشمامو تر می کنم
سرت رو دیدم من روی نیزه ها
بمیرم که زخمی شدی تو بابا
بابا حسین بابا حسین من الذی ایتمنی
محمد مهدی حیدری
- پنج شنبه
- 6
- مهر
- 1396
- ساعت
- 9:3
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه