ای آرامش جان من،دارد می وزد بوی تو
گرفتار نیزه ها شد،لبهای اذان گوی تو....واویلا
لیلایی ترین،علیه دنیا
برخیز و نخواب،میان صحرا
دشمن شادم ای،اذان گوی بابا
ای جانم علی6
بودی شبه پیغمبر و،شدی تو شبیه مادر
ای زیبای اربا اربا،رد شد از تنت یک لشکر...واویلا
جسم تو علی،زهم پاشیده
آخ هر ناکسی،بمن خندیده
باران بلا،سر تو باریده
دنیای بدی،شده ای اکبر
می خندد به ما،تمام لشکر
جای سالمی،نداری بر پیکر
ای جانم علی 6
داغت ای عزیز لیلا،زانوی مرا خم کرده
کل پیکرت را بابا،تنها در عبا جم کرده...واویلا
از داغ جوان،خمیدم بابا
صدا میزنم،بنی هاشم را
بابا مانده و،پسر رفت از دنیا
فکری کن علی،برای زینب
از پشت سرم،صدای زینب...
دشمن می کند،تماشای زینب س
ای جانم علی4
شاعر : نجمه پور ملکی
- جمعه
- 7
- مهر
- 1396
- ساعت
- 8:52
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
نجمه پور ملکی
ارسال دیدگاه