دوباره دارد سرم هوایت، دلم امیدت، لبم نوایت
من و توسّل به دست هایت، تو و ترحّم به بینوایت
من و نشستن سرِ مسیرت، عزیز نرگس منم اسیرت
اسیر چشمان دلپذیرت، فقیر یک لحظه اعتنایت
غریبی ام را ببین نگارم، به غیر تو همدمی ندارم
عنایتی کن که بیقرارم، بیا و مشکن دل گدایت
چرا نشانه نداری آقا؟ بگو کجا خانه داری آقا؟
فدای همسایه های خوبت، فدای عشّاق بی ریایت
دلم گرفته بهانه ی تو... فدای اشک شبانه ی تو
نیایش عاشقانه ی تو فدای حال خوش دعایت
کدام مسجد نماز داری؟ کدام روضه قدم گذاری؟
به هیأت ما نظر نداری؟ بیا بخوانم دمی برایت
صفای احمد، خلوص مولا، قنوت زینب، قیام زهرا
تبر به دوش تبار طه، ز کعبه کی میرسد صدایت؟
تو قاری غربت حسینی، حقیقت عزّت حسینی
به من بده تربت حسینی، فدای شب های کربلایت
شاعر : مجتبی روشن روان
- جمعه
- 7
- مهر
- 1396
- ساعت
- 9:36
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
مجتبی روشن روان
ارسال دیدگاه