یا رازق الطفل الصغیر
به جنگ تشنگی رفته ست با چشمان دریایی
به هم پیچیده او طومار دشمن را به تنهایی
به میدان آمد و در لشکر دشمن شکاف افتاد
به میدان آمد و در دشت غوغا شد،چه غوغایی
ببار ای ابر و خود را خرج بی تابیِ اصغر کن
و گرنه چیست سود تو ؟ بگو پس کِی به کار آیی؟
بدون دست های کوچک و مشکل گشای او
ندارد زندگی لطفی ندارد عشق معنایی
رباب از حال خواهد رفت آن لحظه که می بیند
سه شعبه با گلوی اصغرش کرده صف آرایی!
رباب آری پس از کرب و بلا هر کودکی می دید
برای او به یاد اصغرش می خواند لالایی
شاعر : احسان نرگسی رضاپور
- جمعه
- 7
- مهر
- 1396
- ساعت
- 13:3
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
احسان نرگسی رضاپور
ارسال دیدگاه