• جمعه 7 اردیبهشت 03

 حسن لطفی

حضرت علی اکبر(ع)شهادت -( شکستن کمرت سخت و سخت‌تر اینکه )

2555
1

به رویِ خاک جگر ریخته و یا پسرم
به روی خاک پسر ریخته و یا جگرم
بلند می‌شوم و باز می‌خورم به زمین
بلند می‌شوم و می‌خورد زمین کمرم

هزار بار بمیری ولی نبینی که
به رویِ دست جوانِ تو دست و پا بزند
شکستن کمرت سخت و سخت‌تر اینکه
جوان تو نتواند تو را صدا بزند

تو را همین که زدم بوسه‌ای پشیمانم
که کاش بوسه بر این نیمه جان نمی‌دادم
بغل گرفتم و دیدم به خاک می‌ریزی
ببخش کاش تنت را تکان نمی‌دادم

نشسته مادرم و می‌زند به پهلویَش
زدند نیزه که حرف مدینه را نزنند
خدا بخیر کند خواهرانِ تو جمع‌اند
خدا کند که پس از تو سکینه را نزنند

یکی به سینه ی خود می زنم یکی به سرم
یکی یکی زِ تنت نیزه می‌کشم بیرون
ببین که مادرم اینجاست تا نفس بکشی
ببین که از دهنت نیزه می‌کشم بیرون

شاعر : حسن لطفی

  • جمعه
  • 7
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 16:44
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران