قدم قدم سوی میدان همین که راه افتاد
تمام لشكر دشمن به اشتباه افتاد
پدر به بدرقه آمد، جوان بر اسب نشست
پدر به بدرقه آمد، جوان به راه افتاد
پيامبر به نبرد آمده ست يا حيدر ؟!
دوباره ولوله اي در دل سپاه افتاد
كمين زدند هزار ابن ملجم آن اطراف
چقدر كينه كه شد تازه تا كلاه افتاد
پدر به ماه خود از دور چشم دوخته بود
صداي هلهله ي شب رسيد، ماه افتاد
پدر نشست ولی ناله اي بلند شد و
به گوش خيمه و زينب(س) رسيد: آه! افتاد !
**
تو تكيه گاه پدر بودي و كنار تنت
پدر خميده مي آيد كه تكيه گاه افتاد !
شاعر : سید محمد مهدی شفیعی
- جمعه
- 7
- مهر
- 1396
- ساعت
- 16:49
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
سید محمد مهدی شفیعی
ارسال دیدگاه