سائل شدیم شامل لطف و کرم شدیم
خار آمدیم و از نفست محترم شدیم
لب وا نکرده حاجتمان مستجاب شد
وقتی دخیل گوشه ای از این علم شدیم
چشم امیدمان به نخ پرچم عزاست
پس بی دلیل نیست اگر اهل غم شدیم
رفتیم اگر بهشت حسینیه می زنیم
با جمع نوکران ز ازل هم قسم شدیم
دست شکسته بر سرمان دست میکشد
حالا که اشک ریز دو دست قلم شدیم
ماندن به راه عشق تو عین سعادت است
شکر خدا به پای تو ثابت قدم شدیم
ای کاش بعد این همه شوق حرم، شبی
می شد به خواب دید که کلب حرم شدیم
شاعر : محمد حسن بیاتلو
- جمعه
- 7
- مهر
- 1396
- ساعت
- 17:25
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمد حسن بیات لو
ارسال دیدگاه