• سه شنبه 4 دی 03

 حسن لطفی

شب‌هفتم‌محرم امام‌زمان‌عجل‌الله -( پلک تو را که ریخته چشم شکسته قابِ تو )

796

پلک تو را که ریخته چشم شکسته قابِ تو
وای که بویِ خون دهد روضه‌ی آب آبِ تو

یک دو خط از مقتلتان کُشت تمامِ خلق را
با دلِ تو چه می‌کند اینهمه از کتابِ تو

از کَفَنم بلند شد بوی کبابِ جگرم
سوخته‌ام زیرِ لحد از جگر کبابِ تو

شُکر که دستِ ما نبود این عطش حسین جان
 لطف دعای مادر و گریه‌ی مستجابِ تو

فیض تو می‌رسد اگر گوشه نشین هیئَتیم
از سرِ ما نمی‌رود سایه‌ی آفتابِ تو

 کاش مدافعِ حرم کاش شهیدِ این علم
ما چه کنیم  نام ما ثبت کند حسابِ تو

شب به شب آمدیم تا مرحمِ سینه‌ای شویم
خانه خراب تر شدیم پایِ دلِ خرابِ تو

آه که تازه مادری در دل آفتاب سوخت
وای که سوخت زینب از ناله‌ی یا رُبابِ تو

 

شاعر : حسن لطفی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 5:15
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران