• یکشنبه 4 آذر 03

 اسماعیل تقوایی

پناه حرم -( ای پناه حرم وای به حسین قوت جان )

1333
2

پناه حرم
ای پناه حرم وای به حسین قوت جان
از غمت قد حسین تو شده همچو کمان


انکسار کمر من به زمانی رخ داد
که بدیدم تن افتاده جدا از دستان


تشنگی رفته ز یاد همه طفلان حرم
همه گویند عمو را به حرم برگردان

درکنار تن تو گشته عجب غوغایی
من زنم بر سر وگردیده عدویت خندان

بی علمداری من طعنه ی دشمن شده است
خیز از جا وبده طعنه ی دشمن پایان

خون گرفته ست رخت را وبه چشمت تیر ی
مانده ام چون کشم از دیده تو این پیکان

بعد تو جرات دشمن چه فزون گشته اخا
آمده صحبت از غارت خیمه به میان

از تو ممنون که خطابم به برادر کردی
لب گشا وبنما باز تو این واژه بیان

آب شرمنده ی مردانگیت تا به ابد
با وفایان همه در رسم وفایت حیران

غصه ی تشنگیت قلب زمان را خون کرد
آب را دیده وناخورده زآن دادی جان

خواهرانت به حرم منتظر و نالانند
من چگونه ببرم خیمه ترا سرو روان

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 8:7
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران