• دوشنبه 3 دی 03


حضرت زینب (س) شام غریبان روزیازدهم -( ای باغ که داری تو بسی گل به گلستان )

1855
2

من کرببلا را چو خزان دیدم و رفتم
چون مرغ شب از داغ تو نالیدم و رفتم

ای باغ که داری تو بسی گل به گلستان
این خرمن گل را به تو بخشیدم و رفتم

در کرببلا زینت آغوش نبی را
آوردم و غلطیده‌به‌خون دیدم و رفتم

ممکن چو نشد حنجر پاک تو ببوسم
آن حنجر پرخون تو بوسیدم و رفتم

یاد آمدم آنروز که گفتی جگرم سوخت
چشم از تن صدچاک تو پوشیدم و رفتم

چون همره ما هست سر غرقه‌به‌خونت
من یاد لب تشنه‌ی تو بودم و رفتم

بگسست اگر دشمن دون، ریشه‌ی دین را
با موی پریشان همه سنجیدم و رفتم

بس کن تو دگر کاه ربائی سخن خود
من یک گلی از گلشن دین چیدم و رفتم

رائی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:25
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران