• پنج شنبه 6 دی 03

 وحید قاسمی

امام حسین(ع)گودال قتلگاه -( از تنی غرقه به خون، جامه به غارت ببرد )

1729
2

لشکری آمده تا سهم غنیمت ببرد
از تنی غرقه به خون، جامه به غارت ببرد

از سراشیبی گودال سرازیر شدند
با هم از بختِ بد غائله درگیر شدند

بابت جنگ جمل کسب غرامت کردند
سر عمامه ی آقام قیامت کردند

دست از این پیرهن ارثیه بردار ، سنان
مادرش دوخته با زحمت بسیار ، سنان

خولی خیر ندیده چه خیالی داری ؟
کوفی چشم دریده چه خیالی داری ؟

خورجین دست گرفتی سرِ گودال چرا؟
مانده ای خیره بر این زخمیِ بد حال چرا ؟

حرمله زیر سر توست بولله ببین
پشت خیمه چقدر نیزه فرو رفته زمین

ساربان منتظر رفتن لشکر مانده
گوشه ای منتظر فرصت بهتر مانده

هر کسی سهم نبرده ست بهم می ریزد
بی نصیب از تن عریان، به حرم می ریزد

شاعر : وحید قاسمی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:53
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران