بند اول
خوش اومدی ای
ســـــربــریـــــده
عمه ببین بـــابــا
حسیـــن رسیده
خــــــــــاکستریــه
سرت بــابــاجــون
بگو چرا پیشونیت
داره میاد خـــــون
بــابــا سر منم مثه ســـرت شکستـــــه
با صورتم خوردم زمین با دست بسته(2)
حالا توی خرابه هـــــام
دیگـه نمیبینه چشـــــام
ببین کبوده دست و پام
بابایی...
عـدو کشیده معجـــــرم
شکسته شد بال و پــرم
منو زدن وای کمــــــــرم
بابایی...
باباحسین/باباحسین...(3)...بابایی
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
بند دوم
بـــــابـــــا نـبودی
که چی کشیــدم
ببین تو حالا این
مــوی سپیـــــدم
بـــــابـــــا نـبودی
بسکـه دُویـــــدم
نفس نیومـد بالا
دیگــه بریـــــدم
اون لحظه بود بالا ســرم رسید یه نامرد
زَجــر اومــد و سیلیِ محکمـی بهـم زد(2)
چیزی نمونده جز یه آه
بسکـــه منو زده تو راه
همــه تنم شـده سیـــاه
بابایی...
ضرب لگد تا که نشست
راه نفس به سینه بست
دنده و پهلومـو شکست
بابایی...
باباحسین/باباحسین...(3)...بابایی
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
بند سوم
خستـــــه رسیـدم
بـــاغصـــــه و درد
دروازه ی ساعات
هـــــزارتا نــــامرد
بـــــابـــــا نبــــودی
یه بی حیـــــایــــی
سکینه خواهرم رو
اشـــــاره میکــــرد
تو کوچه هـا فقط به زخم ما نمک خورد
جای رقیهت عمه جون چقدر کتک خورد2
عمو نبود رو نیزه کـــاش
نگاه من بود به نگـــــاش
به اشکای رو گونه هاش
بابایی...
شادی کنان یه حــــالتی
کردن به ما بی حـرمتی
شده تو شــــام قیامتی
بابایی...
باباحسین/باباحسین...(3)...بابایی
شاعر : علی اصغر رفیعی
- شنبه
- 8
- مهر
- 1396
- ساعت
- 13:38
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
علی اصغر رفیعی
ارسال دیدگاه