• چهارشنبه 5 اردیبهشت 03


شعر روضه حضرت علی اکبر(ع) -( نگاه حسرت من بین رو ضه ها مانده )

1382

سينه ات ترک خورده

تمام غیرت من زیر دست و پا مانده  

دوباره دست دلم غرق ربنا مانده 

کبوترانه تو هم پر زدى و عشق شدى 

نگاه حسرت من بین رو ضه ها مانده 

 

براى فاتحه خوانى زبان نمى چرخد  

امان بریده ز من باز بغض وامانده 

زمانه بى تو عزیزم چه زود پیرم کرد  

زمانه بعد تو اصلا بگو چرا مانده 

ببین چه لشکر ما بى تو سوت و کور شده  

چرا صداى تو در سینه ى تو جامانده 

شبیه مادرمان سینه ات ترک خورده  

دوباره در غم سختى قدم دوتا مانده 

بلند قامت من روى خاک افتادى 

پدر نشسته و یک جسم در عبا مانده 

نفس بکش پسرم پا زمین مکش اکبر 

هنوز روضه ى سلطان کربلا مانده 

هنوز درد غریبى هنوز تنهایى  

هنوز اشک یتیمى بچه ها مانده 

به وسعت همه ى دشت جا به جا شده اى  

چگونه خیمه برم پیکرت کجا مانده 

بلند شو پسرم تا نبینم عمه ى تو  

میان حجمه ى یک مشت بى حیا مانده 

شاعر : احمد شاکری

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 14:37
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران