• جمعه 2 آذر 03

 رضا قاسمی

شعر شهادت قمر بنی هاشم(ع) -( چشم تو بسته شد و چشم حرامی وا شد )

3716
2

تیرباران شدی

چشم تو بسته شد و چشم حرامی وا شد 

تو زمین خوردی دورِ حرمم غوغا شد 

مشک تو پاره شد و آبرویت ریخت زمین 

سیلِ آن خورد به خیمه همه جا دریا شد 

 

مشک تو پاره شد و خاک ، به سر کرد رباب 

ذکر او `وای علی” جای `گُلم لالا” شد 

عَلَمت خورد زمین و حرمم رفت به باد 

دشمنم بعد تو با جرات و بی پروا شد 

روسری بود ، که در دست حرامی ها بود 

خیمه ی سوخته معجر به سر زنها شد 

تیرباران شدی و تیرَک خیمه افتاد 

زینب آواره شد و دخترکم تنها شد 

دست تو شد قلم و خون تنت هم جوهر 

حکم قتل من و غارت شدنم امضا شد 

آن طرف خود و زره از تن تو غارت شد  

این طرف بر سر خلخال حرم دعوا شد 

بوی یاس آمده از علقمه یعنی اینکه 

زائر جسم زمین خورده ی تو زهرا شد 

غیرت اللهِ منی روضه ی تو ناموسی ست 

رفتی و روی همه بر روی زینب وا شد 

شاعر : رضا قاسمی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 15:0
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران