روضه
بار امانت است که بر دوش می کشی
بیهوده نیست اینکه چنین قد کمان شدی
جان را چه قابل است که بی هیچ وحشتی
صد بار پیش مرگ امام زمان شدی
باید گلوی مرثیه ها را فشرد و گفت
کی بی قرار و مضطرب و ناتوان شدی
شهری که چشم بود سراپای مردمش
انجا شهید طعنه و زخم زبان شدی
- سه شنبه
- 11
- مهر
- 1396
- ساعت
- 5:9
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
ارسال دیدگاه