• چهارشنبه 5 اردیبهشت 03


روضه امام حسن عسگری علیه السلام با صدای حاج میثم مطیعی -( پَر ِشکسته به بالا نمیرسد هرگز )

1956
1

 پَر ِشکسته به بالا نمیرسد هرگز
تلاش میکند امّا نمیرسد هرگز
کبوتری که هوایی نشد در این وادی
به آسمان تمنا نمیرسد هرگز
اگر اجازه نیاید که تا ابد مجنون
به سوی خانه لیلا نمیرسد هرگز
چنان مقام به عشاق میدهد الله
به فکر مردم دنیا نمیرسد هرگز
مقام سلطنت و پادشاهی ِ عالم
به پای رعیتی ما نمیرسد هرگز
و بی ولای تو و خانواده ات آقا
کسی به عالم معنا نمیرسد هرگز
بدون گوشه ی چشم تو شیعه در محشر
به خاکبوسی زهرا نمیرسد هرگز
مسیح آل محمد ، مسیح زهرایی
به گَرد پای تو عیسی نمیرسد هرگز
پرم به شوق هوای تو وا شده آقا
کبوتر تو به سویت رها شده آقا
زمان مستی ما انتها ندارد که
مریض عشق تو بودن دوا ندارد که
بهشت من تویی آقا بهشت را چه کنم ؟
بهشت بی گل رویت صفا ندارد که
فدای بنده نوازی و مهربانی تو
سرای لطف تو شاه و گدا ندارد که
کجاست حاتم طاعی ببیند اینجا را
کسی شبیه تو دست عطا ندارد که
سرای توست پذیرای آرزومندان
کسی به قدر تو حاجت روا ندارد که
تویی که آینه ی حی ذوالمنن خواندند
عزیز قلب رضایی تُرا حسن خواندند
 امام عسکری ، آقا ، امیر ، مولانا
دو دست خالی مارا بگیر مولانا
گدای نیمه شب ِ بین این گُذر هستم
بیا و بگیر دست از فقیر مولانا
نگاه روشن خود را ز ما دریغ مکن
منم به دام نگاهت اسیر مولانا
به نفس سرکش و طغیانگرم نگاهی کن
دعا نما که شوم سر به زیر مولانا
بگو به ما : وسط برکة السباع چه شد
که بوسه زد به قدوم تو شیر مولانا
مرحوم كلینی در كافی روایت كرده:وقتی آقا رو خیلی اذیت می كردند،به امام خیلی سخت می گرفتند،مولای مارو بین درنده ها انداختن كه تحقیرش كنند،نمایشی بشه كیف كنند،درنده ها اومدند دورش رو گرفتند،شاید اونایی كه تماشا می كردند گفتند:دیگه كارش تمومه،دیدن درنده ها همه پوزه به خاك می مالند،شروع كرد امام حسن عسكری با امنیت خاطر نماز خواندن.
بصیرتی بده آقا که راه کج نرویم
تویی تو آینه ی یا بصیر مولانا
به کوری ِ همه دشمنان ، خدای کریم
نوشته نام تو را از غدیر مولانا
تویی که چشمه ناب معارفی آقا
کمال سیر و سلوک ِ هر عارفی آقا
هر آنچه ناز فروشی تو مشتری هستم 
میان صحن تو دنبال نوکری هستم
هزار مرتبه مدیون ربنای توام
اگر که شیعه ی مجنون حیدری هستم
چه منتی به سر من نهاده دست شما
كه سر سپرده ی فرمان رهبری هستم
به روز حشر کِشم نعره های مستانه
که من غلام غلامان عسکری هستم
مجیر آل رسولی مدد اباالمهدی
فروغ چشم بتولی مدد اباالمهدی
بیا دوباره کَرَم کن به این گدای خودت
پَرَم بده گُل زهرا تو در هوای خودت
خدا کند که شبی هم مِس وجود مرا
طلا کنی تو به اعجاز کیمیای ِ خودت
نشسته ام بنویسی مرا مسلمانت
که آشنا کنی ام باز با خدای خودت
خدا کند بگذاری تو دستهای مرا
به دستهای گُل ِ غایب از سرای خودت
چه میشود که زمان ظهور فرزندت
فدایی كنی تو مرا پای بچه های خودت
تمام حاجتم این است یوسف هادی
مرا خودت برسانی به سامرای خودت
گدای سامره هستم دو دست من خالی است
گدایی ِ سر کوی شما عجب حالی است
عطش میان حرم رود نیل می گردد
سِرشک دیده ی ما سلسبیل می گردد
کسی که زائر قبر غریبتان باشد
میان آتش غمها خلیل می گردد
*شیخ طوسی در تهذیب نقل كرده:ابوهاشم جعفری میگه:آقا به من فرمود: قَبْرى بسُرَّ مَنْ رَأى اَمانٌ لاَهْلِ الْجانِبَیْنِ، قبر من ِ امام عسكری در سامرا برای دوست و دشمن مایه ی امان و امنیت ِ، سنی هایی همه كه اونجا زندگی می كنند،تحت پناه ِ و حفظ آقا هستند.
به حلقه های ضریحی که نیست در حرمت
دل شکسته زائر دخیل می گردد
دوباره پای برهنه به جاده می آییم
به سوی صحن و سرایت پیاده می آییم

 

www.emam8.com دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 13
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 7:45
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران