• جمعه 2 آذر 03


غزل عاشورا -( امشب ز بی وفائی دنیا گریستم )

1939

امشب ز بی وفائی دنیا گریستم
یاد آمد از حسینم و تنها گریستم

با تشنگان جان به لب ساحل فرات

در خلوتم نشسته و شب را گریستم

بر دامن حسین سر خونین اکبرش

دیدم به داغ سینه ی لیلا گریستم

دیدم به نهر علقمه تنها ترین شهید

دست از تنش جدا و به صحرا گریستم

در واپسین وداع حسین با رقیه کو

بنهاد سر به سینه ی بابا گریستم

"آیا کسی بود که کند یاری حسین"

با گوش جان شنیدم و دریا گریستم

با آن نگاه آخر زینب به قتلگاه

بر هر دو نور دیده ی زهرا گریستم

در این جهان یزید فراوان حسین کم است

بر درد بی حسینی دنیا گریستم

شعری نگفته است "رها"لایق حسین

بر حال خود ز درد تمنا گریستم

شاعر : علی میرزائی

  • یکشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 5:29
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران