گفته بودم که دل یار شکسته نشود از دستم
غفلتم باعث این شد که غریبانه دلش بشکستم
امشب از خودم ناراحتم ، دعا می کنم از زمین برم داره،نمیشه،بهش گفتم ببخش منو،ببر منو، نخر ...
هرچه کردم نشوم علت رنجیدن او باز نشد
بارها من دل زهرایی او را زگناهم خستم
یابن الحسن ...
گفتم این بار،که بر نامه ی من می نگرد خوشحال است
لیک اشکش به دلم گفت که من رو سیه ام،من پستم ...
آی .... آی ... این صداتو آزاد کن ،وقتی همه داد میزنن ، یه عده روشون میشه داد بزنن ، آی ...
قدر یک دوست نشد ، حرمت او حفظ شود میدانم
بی خودی آمدم و بر در او توبه و پیمان بستم
کاشکی نمیومدم ، خیلی بد شد ...
هر کجا مد نظر داشت نبودم که کنم یاری او
سر آن سفره که راضی نبود رفتم و من بنشستم
گفتی فامیله ، نگفتی نامحرمه ، نگفتی سفره رو جدا بندازن همه راحت بشینن بعدش هم ... اصلا امام زمانی در کار نبود ... غلط کردم ، ببخش منو ... شرمندتم ... حالا ببین آقا رو ببین ...
با همه رو سیه ایم آبرویم را به خدا حفظ نمودی
بارها من به زمین خوردم وآمدبگرفت این دستم...
الهی العفو ...
بارها من به زمین خوردم وآمدبگرفت این دستم...
تا آخر قیامت نوکرتم آقا ،تا آخر عمرم نوکرتم آقا ، خیلی آقایی کردی غیر از این هم من توقع نداشتم، چه کنم آقاجون تلافی میکنم ، آنقدر برا حسین گریه می کنم ... نه تلافی کوفیان ، اومدن گفتن یا امیر المومنین چند وقته بارون نماید تمام حشم و گوسفندان ما دارن می میرن، دعا کن بچه هامون بیماری گرفته ان فرمود برید در خونه ی حسینم ، به او باید بگید، می تونه علی دعا کنه اما نه ؛ اومدن ،تو کوفه هست حکومت آقا ، صاحب آب و باران حسین ... آب مهریه ی مادرشه ، اومدن حضرت دعا کرد ... نمازی خواندن ، دست به دعا بلند کرد ...ابرها اومدن ، انقدر باران اومد تمام برکه ها، چاه ها همه پر شد ، اومدن خدمت امیر المومنین آقا شما از قول ما تشکر کن، ان شاالله یه وقتی بشه تلافی کنیم ...
حسین ....
اف بر این دنیا ... از آب هم ...
با همه جرم و گناهی که زمن سر زده می داند
به ابوالفضل قسم چشم براه فرج او هستم ...
- یکشنبه
- 16
- مهر
- 1396
- ساعت
- 6:17
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
ارسال دیدگاه