روی تو یوسف ، لبَت سوره ی کوثر
کرده خدا در رُخت خلقت محشر
چهره ات آئینه ای ز روی پیمبر
احمد دیگر رسید و حیدر دیگر
خَلق تو و خُلق توست یکسره احمد
آینه ی کاملی برای محمد
*
ای سبب خنده ی مکرر بابا
مادر و پیغمبریّ و حیدرِ بابا
بر سر نی همسفر ، با سر بابا
حتی بر نِی نرفتی از بَرِ بابا
فاطمه ، احمد ، علی یا حسن استی
یک بدن استی و جمعِ پنج تن استی
*
سروَر بالا بلند ، یا علی اکبر
لعل لبت همچو قند ، یا علی اکبر
دلبرِ ابرو کمند ، یا علی اکبر
بر رخ بابا بخند یا علی اکبر
آینه ی حیدری ، محمد مطلق
نام تو چون مرتضی ز حق شده منشق
*
اُسوه ی تقوا به هر ، عصر و زمانی
مقصد سیر و سلوکِ پیر و جوانی
قوَت قلب امامِ حق طلبانی
اکبر و جانِ جوانانِ جنانی
با تو قرار من است اولِ برزخ
گر تو نباشی یکی است جنت و دوزخ
*
گفته معاویه مِدحتت که به عِین است
علیِ اکبر امامِ بعدِ حسین است
زنده ز تو مشی و راه ثقلین است
تا ابد از تو ، به دین و قرآن دِین است
معرفتت اولین درس ز عرفان
خونِ تو جاری به آیه آیه ی قرآن
*
لیلیِ لیلا ! ز چشم تو همه مجنون
روی تو صبحِ ظفر ، موی تو شبگون
رزم تو شد اُسوه ی همه علویون
نام تو کابوس گشته بر سلفیون
همچو شهابی بتاز بر سپه شب
سایه ی شومش شود دور ز زینب
*
مانده حَرم بینِ نامحرم علی جان
عمه کجا سیل غم هر دم علی جان
پُر شده از ظلم و زور عالم علی جان
شیعه شده غرقِ رنج و ماتم علی جان
قلب «رئوفی» ببین و پنجه ی غم را
یاری فرما مدافعانِ حرم را
- دوشنبه
- 17
- مهر
- 1396
- ساعت
- 5:59
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
حسین رئوفی
ارسال دیدگاه