دلها شده آتش فشان ، آتش نشان ها
داغ است مهر از داغتان ای مهربان ها
ای مردهای مرزهای آب و آتش
چون باغبان ها دوستان بوستان ها
دل کنده از دنیا پر از شوق پریدن
وقتی که بالا می روید از نردبان ها
دنیا به چشمان شما چون گوی کوچک
باشد همیشه از فراز آسمان ها
هستید انسان های آنسان بی تعلق
همچون شهید بی پلاک و استخوان ها
گاهی که گردیدید در آتش گرفتار
تنها شدید و رفت از تن ها توان ها
یاد آورید از مادر زینب که میزد
با ناله اش در پشت در آتش به جان ها
آتش زبانه می کشید از خانه ی وحی
پیش نگاه پهلوان پهلوان ها
وقتی که شد میخ درِ آتش زده داغ
با یک لگد لرزید کلِ کهکشان ها
هرجا «رئوفی» هست ظلم و آتش و خون
از ماجرای پشت در دارد نشان ها
حسین رئوفی
- دوشنبه
- 17
- مهر
- 1396
- ساعت
- 6:45
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
حسین رئوفی
ارسال دیدگاه